محل تبلیغات شما

86

من بیست و سه سالمه. بیست و سه سال و چند ماه. ولی بلاگ اسکای احمق سنموُ زده بیست و چهار. خب هنوز بیست و چهار سالم تموم نشده که اسکل، تاریخ تولدموُ برا چی گرفتی پس؟

     آره، بیست و چهار سالمه، ولی قیافم شبیه زن های سی و چند ساله است. زود پیر شدم.

   

     نمیخوام به دوستام پیام بدم، چون می دونم بیفایده است. نمی تونن برام کاری بکنن. هیچ کس نمی تونه برام کاری بکنه. اینم که دوستم چند روز پیش بهم گفت "وقتی دوست آدم همه ی پیشنهادهای آدم روُ رد می کنه، آدم ناراحت میشه."، اینم باعث شده دلم نخواد وقتی افسرده میشم بهشون اطلاع بدم. منظورش از "رد کردن پیشنهادها"، رد کردن پیشنهادهاییه که برا عوض شدن حال و هوام و بیرون اومدنم از مجرای افسردگی بهم میداد. من همه روُ رد می کنم، چون افسرده ام؛ واکنش فرد افسرده همینه. فرستادن پیشنهاد تو واتسپ واقعاً کمکی نمی کنه. منم دقیقن نمی فهمم منظورش از اینکه ناراحت میشه چیه. خودم تجربه ی مشابه نداشتم، یعنی نشده دوست افسرده ای داشته باشم و بخوام بهش کمکی کنم که بدونم وقتی با هر پیشنهادم مخالفت می کنه چه حسی بهم دست میده. از اون یکی دوستم درباره ی این موضوع پرسیدم، گفت "ناراحت میشه، ولی درکم می کنه." اما این طور که فهمیدم اون بیشتر به خاطر لحن حرف زدنم یکم ناراحت میشه، در حالی که من با این یکی دوستم اصلاً با اون لحن حرف نمی زنم. در هر صورت من نمی فهمم چرا آدم باید ناراحت بشه. یعنی علم به این که دوستت افسرده است و واکنش ها و رفتارهاش تحت تأثیر خلق افسردشه، جلوی ناراحتی روُ نمی گیره؟ اصلاً چرا صرف رد شدن پیشنهادهای آدم باید ناراحت کننده باشه؟ نمی فهمم. گفتم که هیچ تجربه ی مشابهی نداشتم یا اگر داشتم فعلاً حافظم یاری نمیده، برای همین درکشون نمی کنم. به هر حال دلم می خواد بتونم مقاومت کنم و بهشون پیام ندم، ولی تنهایی و حس خلأیی که بهم دست میده امانم روُ می بره. می دونم به زودی مقاومتم در هم می شکنه. 


     بارونِ لعنتی ول کن نیست.  


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها