محل تبلیغات شما

94

فردا باید شال/روسری سر کنم و زشت زشت (قیده؛ مثل خشک خشک، یواش یواش.) برم مطب. اعتراف می کنم یکم شرم دارم از این که خودم روُ اون ریختی در معرض دیدگان عموم قرار بدم. ولی این احساس به هیچ وجه باعث نشده از انتخاب این مدل مو سر سوزنی پشیمونی به سراغم بیاد. تقصیر حجاب اجباریه. به من چه.

     فردا یه حموم حسابی در انتظارمه، و بعد رویارویی با جامعه. واقعیت اینه که اکثر مردم معمولاً کمتر از اون چیزی که آدم فکرش روُ می کنه به جزئیات دیگرانِ اطرافشون توجه می کنن. مخصوصاً مردمِ تو خیابون که لحظه ای از دیگرانِِ اطرافشون رد میشن و شاید حتی بهشون نیم نگاهی هم نندازن. 


     چند دقیقه پیش از شروع کردن این یادداشت، اتفاقی زدم رو یه وبلاگ آپدیت شده. نویسنده از طرز لباس پوشیدنش نوشته بود و یکی از جملاتش که مربوط به قد کشیدن تو سن بلوغ بود توجهم روُ جلب کرد. من جزو اونایی که به قول نویسنده ی اون وبلاگ تو سن 12، 13 سالگی از شر قد 150 سانتی متر لعنتی خلاص شدن یا دارن میشن نیستم. یادم افتاد وقتی سوم راهنمایی/اول دبیرستان بودم چقدر ناراحت بودم از این که قدم خیلی کوتاهه و تو کلاسمون از همه کوتاهترم. متأسفانه برای من، باید پذیرفت که مردم از داشتن قد بلند احساس غرور می کنن و هر چند من الان دیگه مثل وقتی که 14 سالم بود از قدکوتاه بودن ناراحت نیستم، مجبورم آدم هایی (به خصوص همجنس هایی) که فکر می کنن به خاطر قدشون باید بهشون مدال افتخار داد روُ تحمل کنم. نمونه ی بارز این دسته از آدم ها، دخترهایی هستن که فکر می کنن همه ی مردها ذاتاً از دخترهای قدبلند بیشتر خوششون میاد و قدِ بلند برای دختر برابر است با جذابیت جنسی مطلق. حالا چرا اعصاب من که از اون نظر کاری با مردها ندارم به خاطر این افراد یکم تحریک میشه؟ از اون جایی که اونا نمی دونن من باهاشون فرق دارم، از مقایسه ی خودشون با آدم های قد کوتاه مثل من استفاده می کنن تا نسبت به خودشون حس خوبی داشته باشن. و این حس بدی داره. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها